اکنون زمان آن رسیده که این سردرگمی را از بین ببریم و با پاسخ دادن به این سوال، که مالک محصول و مدیر محصول چه تفاوتی با هم دارند، به تیمها در مسیر ارزش افزایی کمک کنیم.
- پریشانی
- ضدالگوها
- محدودیتها
- باورهای نادرست
موارد فوق برخی از عواقب ناشی از درک اشتباه افراد از تفاوت بین صاحبان محصول و مدیران محصول است. من از حجم سؤالاتی که در این باره پرسیده میشود شگفت زده شدهام. برخی از پرسشها را بخوانید:
- آیا باید برای پست مالک محصول یا مدیر محصول اپلای کنم؟
- من فردی با استعداد در زمینه تجارت و اقتصاد هستم. آیا شغل مدیر محصول برای من مناسب است؟
- برای اینکه مالک محصول باشم، به رزومه فنی نیاز دارم؟
- آیا مدیر محصول رئیس صاحبان محصول است؟
اگر چه میتوانید مقالات زیادی را پیدا کنید که تفاوت بین این دو نقش را توضیح میدهند، اما هنوز هم مردم سراسر جهان سؤالات یکسانی را از من میپرسند. بنابراین به امید روشنگری در این زمینه، تصمیم گرفتم دیدگاه خود را باره این موضوع به اشتراک بگذارم.
تفاوت بین مالک محصول و مدیر محصول چیست؟
پاسخ من ساده است. هیچ تفاوتی بین مالک محصول و مدیر محصول وجود ندارد. حداقل نباید اینطور باشد. محصول یک اتوبوس است و مالک یا مدیر محصول یک راننده.
با من همراه باشید و به شما در راستای فهم این موضوع کمک خواهم کرد.
مالک محصول یک نقش در اسکرام است. پرکاربرد ترین متد سریع مدیریت پروژه در جهان. (در حال حاضر این نقش بیشتر یک مسئولیت شغلی است، اما من هنوز هم ترجیح میدهم آن را نقش بنامم.) در حالی که مدیر محصول یک شغل به حساب میآید، اغلب یک مدیر محصول با تجربه بهترین فرد برای ایفای نقش یک مالک محصول است. به طور خلاصه، شما نمیتوانید بدون داشتن توانایی مدیریت محصول، یک مالک محصول موفق باشید. واضح به نظر میرسد. نه؟ خب از اول هم قرار بوده اینطور باشد. اما خاصیت بازار است که مفاهیم ساده را با روشهای عجیب و غریب تطبیق میدهد.
اجازه بدهید چند مثال برایتان بزنم. من در linkedin شغل مالک محصول دراتحادیه اروپا را سرچ کردم و بیش از 43 هزار نتیجه به دست آمد.

سپس تصمیم گرفتم برای شغل مدیر محصول در اتحادیه اروپا سرچ کنم. و در کمال تعجب، تعداد نتایج به بیش از شصتهزار نتیجه افزایش یافت!

اگر هیچ تفاوتی وجود ندارد، چرا میتوانید موقعیتهای شغلی متفاوتی برای پست مالک محصول و پست مدیر محصول پیدا کنید؟ زیرا بسیاری از شرکتها همه چیز را اشتباه میگیرند.
ضدالگوهای رایج مدیران مدیران محصول و مالکان محصول چیست؟
متأسفانه، به دلیل درک نادرست از مدیریت محصول و اسکرام، بسیاری از ضدالگوها رایج شدهاند. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- مسئولیتها: مدیر محصول مسئول شناسایی این موضوع است که چه کاری درست است. در حالی که مالک محصول مسئول اجرای درستِ کار است. یکی از «چه چیزی» مراقبت میکند و دیگری از «چگونه».
- استراتژیها و تاکتیکها: مدیر محصول استراتژی را تعریف میکند . در حالی که مالک محصول بخش تاکتیکی را مدیریت میکند.
- سلسله مراتب: مالکان محصول به مدیران محصول گزارش میدهند.
- استوری نویس: مالکان محصول تقریباً تمام وقت خود را صرف مراقبت از بکلاگ محصول میکنند. آنها استوری مینویسند، اصلاح میکنند، موارد را مرتب مینند، و با تیم در مورد آنچه که برای افزایش سرعت کار لازم است، به توافق میرسند.
- ترتیب ضربالاجل: مدیران محصول بر سر ضربالاجلهای دلخواه با مدیریت توافق میکنند و مالکان محصول باید راه و روش اینکه چگونه این کار امکان پذیر است را بیابند. تصمیمها اغلب به جای ارائه ارزش بر اساس مصالحه است. زیرا گاهی اوقات مدیران محصول، این باور اشتباه را دارند که ضربالاجلهای زمانی تیم را برای تحول سریعتر ترغیب میکند.
در حالی که من نکات فوق را ضدالگو مینامم، میدانم که بسیاری از مردم با من مخالف خواهند بود. اجازه بدهید که به شما بگویم چرا. بسته به چارچوبی که از آن استفاده میکنید، انواع مختلفی از مالکان محصول را خواهید یافت. به عنوان مثال، در اسکرام، مالک محصول، مسئول صفر تا صد ماجرا است. در نقطه مقابل، در SAFe (چارچوب چابک مقیاس پذیر)، مالک محصول تنها مسئول اجرا است.
مالک محصول اسکرام:
مالک محصول در این چارچوب مسئول به حداکثر رساندن ارزش محصول حاصل از کار تیم اسکرام است. نحوه انجام این کار ممکن است در بین شرکتها، تیمهای اسکرام و افراد متفاوت باشد.
مالک محصول SAFe:
مالک محصول (PO) عضوی از تیم چابکی است که مسئول تعریف استوریها و اولیت بندی بکلاگ تیم است. بدینوسیله او اجرای اولویتهای برنامه را ساده میکند و در عین حال یکپارچگی مفهومی و فنی ویژگیهای یا اجزای تیم را حفظ میکند.
تصریح میکنم. من به هیچ عنوان با SAFe موافق نیستم و تعریف آنها از مالک محصول را محدودکننده و غیر الهام بخش میدانم. اگر برای شغل مالک محصول درخواست میدهید، باید زمینه آن را درک کنید.
آیا مالکان محصول و مدیران محصول میتوانند همزیستی داشته باشند؟
مهم نیست از چه چارچوبی استفاده میکنید. سردرگمی بین تعریف مدیر محصول و مالک محصول همچنان وجود خواهد داشت. من شرکتهای زیادی را دیدهام که با اسکرام کار میکنند و هر دو نقش را در مجموعهشان دارند. سؤال من این است: آیا منطقی است که هر دو نقش را در یک زمینه داشته باشیم؟ به نظر من، این اصلاً معنی ندارد. اما چرا این اتفاق میافتد؟
شرکتها ادعا میکنند که سریع و به روز هستند اما هنوز طرز تفکر قدیمی خود را حفظ کردهاند. قرار دادن افراد در داخل باکسهایشان هنوز هم در بسیاری از مکانها کار راه انداز است. شما با پررنگ کردن خطهای حرکت قدیمی ترفیع میگیرید و با خارج شدن از شرح مسئولیتتان جریمه میشوید.
تقسیم کار به عنوان روش کار هنوز هم رایج است. بنابراین، مالکان محصول و مدیران مسئول ممکن است در کنار هم کار کنند که این منجر به کسب نتایج ضعیفی میشود. بدون داشتن یک لیدر، سردرگمی ایجاد میشود.
مالک محصول یا مدیر محصول، یا هر نامی که میخواهید بر روی آن بگذارید، باید مسئولیت کامل کار را از صفر تا صد در دست داشته باشد. چگونه میتوانید یک تیم را رهبری کنید در حالی که در ذهنتان هیچ تصویر کلی وجود ندارد؟ به عنوان مثال، یک تیم فوتبال را در نظر بگیرید. آیا تا به حال تیم موفقی را دیدهاید که دو سرمربی داشته باشد؟ فردی را تصور کنید که مسئول استراتژی تیم است و دیگری مسئول تاکتیکها. چگونه در کنار هم کار میکنند؟ نمیشود و هیچ کدام از دو سرمربی هم پاسخگوی باختهایشان نخواهند بود.
وقتی مالکان محصول و مدیران محصول در کنار هم حضور داشته باشند، در بسیاری از لایهها همه چیز پیچیده میشود و نتایج ناامید کننده حاصل میشود. در اینجا چند نمونه از این مشکلات ذکر شدهاند:
عدم مسئولیتپذیری:
وقتی تیم به نتیجه مورد انتظار نمیرسد، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ مدیر محصول میتواند بگوید پیادهسازی اشتباه بوده است. در حالی که مالک محصول میتواند بگوید که تصمیمگیریها اشتباه بودهاند. بدون وجود یک پاسخگویی واحد، هر کس دیگری را سرزنش میکند و دست و پای تیم بسته میشود.
ارتباط ضعیف:
هرچه افراد بیشتری را اضافه کنید، مشکلات بیشتری پیش خواهد آمد. با همزیستی مالکان محصول و مدیران محصول، دستور کار در مسیر تحریف میشود. مدیران محصول با مشتریان صحبت میکنند، سپس با صاحبان محصول که مسئول ارتباط با توسعهدهندگان هستند، صحبت میکنند. این مانند پل زدن بین تیمها، به جای کار کردن به عنوان یک تیم واحد است.
برای اتمام این بحث، قبل از اینکه برای موقعیت شغلی مالک محصول یا مدیر محصول فرم پر کنید، با ید از آنچه که مستلزم آن است آگاه باشید. اجازه ندهید نام موقعیت شغلی شما را فریب دهد. این نقشها در هر شرکتی شرح وظایف متفاوتی دارند.
نتیجهگیری نهایی:
من فکر میکنم هر دو نام، مالک محصول و مدیر محصول، نامهای بدی هستند. آنها جهتگیری ندارند، ما سردرگمی ایجاد میکنند. به عنوان یک مالک محصول، شما مالک هیچ چیزی نیستید و به عنوان یک مدیر محصول، کسی را مدیریت نمیکنید. کاش میشد این اسامی را یک بار برای همیشه حذف کرد.
من معتقدم که عبارت «رهبری محصول» مسئولیتهای مستلزم این کار را بهتر منعکس میکند. این کار تماماً به رهبری و توانمندسازی تیمها مربوط میشود و هیچ ارتباطی به مدیریت ندارد. شما تیمها را هدایت میکنید تا در اسراع وقت، ارزشافزایی کنند.
منبع: مدیوم نویسنده: داوید پریرا
Leave feedback about this