قبل از این که بتوانیم ارزش بیت کوین را ارزیابی کنیم، ابتدا باید عتراف کنیم که مشکلاتی هستند که ارزش حل کردن را دارند.
ماه سختی برای بیت کوین و کل بازار سهام بوده است. S&P 500 از ماه مارس تا کنون 16 درصد کاهش داشته است. Nasdaq در همان دوره، نزدیک به 22 درصد کاهش داشته اشت. و بیت کوین از بالاترین سطح خود در نوامبر، یعنی 68 هزار دلار، تا 28 هزار دلار سقوط کرده است. پروژههای رمزارز به سرعت در حال شکست خوردن هستند. معلوم شده است که کوینهای پایدار، پایدار نیستند. و همه اشکال کریپتو دچار حالتی شناور شدهاند. صنعت رمزارز، که در حقیقت برای جایگزینی بازار مالی سنتی شکل گرفته است، تلاش میکند تا بودجه پایدار را به سرعت متمرکز کند و با پروژهها و فروش گستردهتر، بازار بیت کوین را پایین بیاورد. و این تصویر خوبی برای DeFi نیست.
در طول دوره رکود، اینترنت هنوز شکست ناپذیر باقی مانده است و ما حداقل برخی از الگوهای «برتر بازنگرانه» خود را حفظ کردهایم. زیرا قیمت سهام وابسته به فاکتورهای زمینی است و بازار به سرعت به سمت ارزشگذاری جریانهای نقدی و سودآور حرکت میکند.

به ویژه بیت کوین هرگز در برابر انتقادهای شدید از خود محافظت نکرده است. با افت 24 درصدی این رمزارز در ماه گذشته، پیتر شیف یک موفقیت بزرگ کسب کرده است و بخش کامنتها و WSJ ، از آن به عنوان یک حباب اقتصادی یاد کرده اند.
انتقادها از بیت کوین
«بیت کوین، مرگِ موش است.» – وارن بافت
«سوپرکدِرهای سایهوار» – الیزابت وارن
«ملتهای بیثباتکننده» – هیلاری کلینتون
«بیت کوین به نظر فقط یک کلاهبرداری است.» – دونالد ترامپ
«من شخصاً فکر میکنم که بیت کوین بیارزش است.» – جیمی دیمون
«طرحِ پونزی»، «اتلاف انرژی»، «جریان نقدی ندارد» و … .
قطعه فوقالعاده نیک کارتر (و تاس 12 طرفه)، با FUD (ترس، عدم قطعیت، تردید = فاد) رایج درباره بیت کوین، به طرز فصیحانهای تمام این تردیدها را به تصویر میکشد. و همانطور که به سمت چیزی شبیه به رکود اقتصادی حرکت میکنیم، تاسِ فاد همچنان و هر روز پرتاب میشود.
جدا از هر گونه کنایه، بازنگری مجدد هر تزِ سرمایهگذاری در شرایط رکود ارزشمند است. و همانطور که افراد بر روی بیت کوین سرمایه گذاری و روی آن کار میکنند، ایده خوبی است که به اصول اولیه بازگردید و با بررسی این پرسش : «چرا؟»، نگرش اصلی پشت بیت کوین را بازشناسی کنید.
نخستین قدم برای شناسایی هر ارزش بالقوهای که بیت کوین ارائه میدهد، توافق و تأیید بر سر این است که مشکلاتی وجود دارند. و این مشکلات باید حل شوند. اگر هیچ کس فکر نمیکند که مشکلی در وضعیت حاضر وجود دارد، بیت کوین برای همیشه به عنوان یک «هدردهنده انرژی» و یک «طرح پونزی» باقی خواهد ماند.
با این نگرش، ما یک گام به عقب برمیگردیم و در این مقاله، چهار سؤال اساسی را مطرح میکنیم که میتواند به تأیید مجدد «چرا»ی پشت بیت کوین (یا هر راه حل دیگری برای آن موضوع) کمک کند تا بتوانیم بهتر از قبل، به چگونگی پشت ماجرای بیت کوین و ارزش گذاریهای آن بپردازیم.
پرسش 1- آیا داشتن یک نوع پول، مشکل را حل میکند؟
مفهوم پول چیز جدیدی نیست و از حدود 5000 سال قبل از میلاد مسیح، زمانی که بین النهرین باستان، شیکل را به عنوان نوعی واحد پول معرفی کرد، وجود داشته است.
سیفالدین عاموس، در کتاب خود The Bitcoin Standard، بینش عمیقی در مورد اینکه چگونه ساکنان اولیه جزیره «یاپ» از سنگِ «رای» به عنوان نوعی پول استفاده میکردند، ارائه میدهد.
مدیومهای تاریخی هر چه که بودهاند، -صدف، سکه طلا، سنگ- در آنها داشتن پول نیاز به بازارسازی و داد و ستد روزمره را کاهش میداده است. ما نمیتوانیم در تمام طول روز مبادله کالا با کالا انجام دهیم، و نمیتوانیم کالاهایمان را در گاراژهایمان انبار کنیم تا درآمدمان ذخیره شود.
با این تفکر، ما عملکرد یک پول مفید را به عنوان وسیله مبادله، معیار ارزش، معیاری برای پرداخت معوقات و ذخیره ارزشها میبینیم. پول همچنان باید دارای خواص تعویضپذیری، دوام، تقسیمپذیری، قابلیت حمل و کمیاب بودن باشد.
پول در هر بخش از جامعه ریشه دوانده است. و با پولی که بیشترین شباهت را به ویژگیهای بالا، برای رفع مشکلات مرتبط دارد، میتوانیم به مزایای فراوان و مشکلاتی که حل به وسیله آن حل میشود اعتراف کنیم.
پرسش 2- آیا شبکههای پرداخت مشکلی را حل میکنند؟
عملکرد «مدیوم مبادله» پول در طول سالها با پیشرفت تکنولوژی تکامل پیدا کرده است. ممکن است در گذشته از سکه یا اسکناس استفاده کرده باشیم، اما امروزه تجارت الکترونیک، 13.2 درصد از کل خریدها را تشکیل میدهد.
کل خرده فروشی ایالات متحده در سال 2021، ارزشی بالغ بر 5.5 تریلیون دلار داشت و خرده فروشی بر مبنای تجارت الکترونیک در این کشور بیش از 31 درصد نسبت به سال 2020 رشد داشت و در مجموعه به 762 میلیون دلار رسید.
ویزا، مسترکارت و پیپال با درآمد به ترتیب 24.1 میلیارد دلار، 23.6 میلیارد دلار و 25.4 میلیارد دلار، بر روی این زیرساخت سرمایه گذاری کردند. ویزا و مسترکارت با هم ترکیب شدند تا 70 درصد از تراکنشهای کارتی را در سال 2021 دربر بگیرند.
با این اعداد و ارقام، منصفانه است اگر بگوییم شبکههای پرداخت، مشکلات را حل میکنند.
حتی میتوانیم یک قدم جلوتر برویم و در مورد کارمزدهای حدوداً 3 درصدی که این شبکهها دریافت میکنند، یا کارمزد متوسط حدوداً 6 درصدی حوالهها در سراسر جهان صحبت کنیم. در اینجا هم مشکلات زیادی برای حل کردن وجود دارند، اما ما حل کردنشان را به روزی دیگر موکول میکنیم. در حال حاضر، میتوان با اطمینان گفت که با پردازش ویزا تا 24.000 تراکنش در ثانیه، یک ارزش ذاتی پدید میآید و مشکلات در فضای پرداخت حل میشود.
پرسش 3- آیا پول فیات مشکلاتی دارد؟
این دو نکته (امیدوارم) به راحتی قابل توافق اند: یک اینکه ما در هر حال به نوعی پول نیاز داریم و دو اینکه شبکههای پرداخت، مبادله و انتقال پول را آسانسازی میکنند. که این ارزشی را برای جامعه فراهم میکند.
اما پول ما چه شکلی دارد؟ (و باید چه شکلی داشته باشد؟) ما به اشکال اولیه صدفها و سکهها نگاه کردیم. و تا سال 1971، سیستم پولی ایالات متحده توسط طلا پشتیبانی میشد.
امروزه، در ایالات متحده و در سرتاسر جهان، پول یک سیستم ثابت دارد و هیچ کالای اساسی، پشتیبان سیستمهای پولی ما نیست. آیا این یک مشکل است؟
آیا پول فیات (پول دستوری یا فیات به ارز داخلی گویند که با وجود فقدان پشتوانه و فقدان ارزشذاتی، دولت آن را بعنوان پول رایج کشور معرفی میکند.) بهترین شکل پولی است که برای حفظ تلاشهای مرتبط با کارمان باید از آن استفاده کنیم؟ آیا فیات ویژگیهای پولی را که در شکلی از ارز به دنبال آن میگردیم به بهترین شکل نشان میدهد؟
برای درک بهتر مشکلات پول فیات، بهتر است به درک کِی/چگونه/چرای خلق پول بپردازیم. بنابراین بیایید یک قدم بیشتر به سمت اصول اولیه حرکت کنیم:
دولت (ایالات متحده) از دو طریق پول را جمع آوری میکند: (1) جمع آوری مالیات (از درآمد شخصی مردم، شرکتها، سود سرمایه و غیره) و (2) صدور بدهی (IOU) از طریق صورتحسابها، اوراق بهادار و اوراق قرضه.
ما (ایالات متحده) از سال 2001 بودجه متعادلی نداشتهایم، و به همین دلیل معمولاً برای تأمین مالی عملیاتهای دولتی، متکی به بدهی هستیم.

هر کسی میتواند بدهی دولت ایالات متحده را خریداری کند. حراجهایی به صورت هفتگی برگزار میشوند که به افراد، شرکتها و کشورها امکان این را میدهد که بدهی دولت آمریکا را خریداری کنند. از بسیاری جهات، این بدهی خوب است. چرا که فعالیتهای بازار سرمایه را جلو میبرد و وقتی که از آن برای رشد تولید و بازده اقتصادی کلی استفاده شود، این یک معامله برد – برد برای همه خواهد بود.
فدرال رزرو
اما این پایان داستان نیست. یکی از بزرگترین خریداران بدهیهای دولت ایالات متحده، فدرال رزرو است. و پاسخ به این سؤال که «چگونه» فدرال رزرو این بدهی را خریداری میکند، مشکل است. فدرال رزرو این فرآیند را از طریق اصطلاحات پیچیده «تسهیل کمّی» پنهان میکند، اما چیزی که در واقع به آن خلاصه میشود این است که آنها بر روی چند دکمه کلیک میکنند و به صورت دیجیتالی پول جدید ایجاد میکنند. (یا به صورت فیزیکی چاپ میکنند.)
سپس فدرال رزرو این پول جدید را در ازای IOUها (صورتحسابها، اوراق بهادار و اوراق قرضه) به دولت میدهد. بنابراین، برای مثال، زمانی که دولت ایالات متحده قانونی را برای هزینههای 4.2 تریلیون دلاری در برنامه CARES و برنامههای امدارسانی کووید تصویب کرد، شاهد اضافه شدن یک دارایی (به شکل IOU) به ترازنامه فدرال رزرو و یک دارایی نقدی جدید IOU متناظر به عنوان بدهی در ترازنامه دولت هستیم.


آیا همه اینها مشکل است؟ آیا هیئت 7 نفره فدرال رزرو باید بتواند 4 تریلیون دلار پول جدید را به میل خود چاپ کند؟
بانکهای تجاری
همه ماجرا این نیست. بانکهای تجاری نیز به میل خود از طریق سیستم بانکداری ذخیره کسری که داریم، پول ایجاد میکنند. فدرال رزرو نرخ ذخیره (چه مقدار از سپردههای یک بانک باید در بانک فدرال رزرو باشد.) و نرخ وجوه فدرال (که به معنای درصدی است که بانکهای تجاری برای سپردهگذاری نزد فدرال رزرو دریافت میکنند.) را تعیین میکند که همه اینها در قالب وام، سود وام مسکن و غیره به مصرف کنندگان و مشاغل منتقل میشود.
هنگامی که فدرال رزرو مانند آنچه که در سرتاسر کووید انجام داده بود، نرخ رزرو 0 درصدی تعیین میکند، توانایی ایجاد پول نامحدود را هم به طرز موثری به بانکهای تجاری اعطا میکند.
تمام این پولی که در سیستم است، در مجموع M2 اندازهگیری میشود. که برای مطابقت با تمام نرخهای ایجاد پول فدرال رزرو افزایش یافته است. تنها در دو سال گذشته، حجم پول طی یک افزایش 37 درصدی، بیش از 6 تریلیون دلار افزایش یافته است.
پس بیایید به این سؤال برگردیم. آیا این استاندارد پول فیات مشکلی دارد؟ آیا این بهترین کاری است که ما به عنوان جامعه، میتوانیم برای ارائه مکانیزمهایی برای حفظ ثروت در طول زمان انجام دهیم؟ اگر بیت کوین یک «طرح پونزی» یا «مرگ موش» است، من در مورد این که سیستم فیات کنونی ما چه چیزی را نشان میدهد، تردید دارم.
کاهش ارزش دلار در طول تاریخ
اگر هنوز متقاعد نشدهاید که این یک مشکل است، بهتر است زمان را چند بار در قرن گذشته به عقب برگردانیم تا ببینیم که مداخله دولت و فدرال رزرو، کجاها ارزش پول ما را کاهش داده است.
در سال 1934، FDR، قانون ذخیره طلا را امضاء کرد و ارزش دلار آمریکا را یک شبه 40 درصد کاهش داد.
در سال 1971، رئیس جمهور نیکسون به طور موقت، تبدیل دلار به طلا را متوقف کرد. این اقدام گذرا دائمی شد و تنها پنج سال بعد، تمام رفرنسها درمورد تبدیل طلا به دلار حذف شد.
و طی 20 سال گذشته، شاهد دستاندازها و تداوم بدهی در ترازنامه فدرال رزرو هستیم. که از کمتر از 1 تریلیون دلار در سال 2002، به نزدیک به 9 تریلیون دلار در سال 2022 افزایش یافته است. این 12 درصد CAGR به راحتی از بازده S&P 500 در مدت مشابه پیشی میگیرد.
این اولین کاهش ارزش پول فیات در تاریخ نیست. این یک روش عملیاتی استاندارد، با ساختار مشوق نظام سیاسی کنونی ایالات متحده است. به نفع هیچکس نیست که از متعادل شدن بودجه ایالات متحده مطمئن بشویم، وقتی که به سادگی میتوانیم این کار را به فرداها موکول کنیم.
پرسش 4- آیا تورم یک مشکل است؟ آیا تورم نتیجه خلق پول است؟
قرار بود تورم «گذرا» باشد، اما اکنون تبدیل به یک نقطه صحبت، در مورد سال گذشته تبدیل شده است. همین هفته جف بزوس و ایلان ماسک هردو، بر علیه روایتهای دولت بایدن، سناتور وارن و دیگر افرادی که مدتهاست میگویند همه چیز تقصیر پوتین است، یا بهتر بگوییم، طمع شرکتها برای درآمد بیشتر است، در مورد تأثیرات منفی چاپ دلار توئیت کردند.
تورم قابل انکار نیست. CPI در ایالات متحده به طور رسمی 8.3 درصد است. و امروزه در سراسر جهان شاهد افزایش قیمت همه چیز هستیم. یک دلار امروز در سال 1913 قدرت خرید 26 دلار را داشت. و تورم قهقرائیترین نوع مالیات بر جامعه است. از نظر تاریخی، کمبود تورم در ایالات متحده یک امر مسلم تلقی میشود، اما بیش از 1.1 میلیارد نفر در کشورهایی با تورم دورقمی زندگی میکنند. (و 1.7 میلیارد نفر انسان بزرگسال در جهان هستند که حساب بانکی ندارند.)
اما آیا تورم نتیجه مستقیم خلق پول است؟
با وجود تمام صحبتهایی که در مورد مسئولیت پوتین مطرح میشود، CPI از می 2021 بالای 5 درصد بوده است.
در مورد «طمع شرکتها» در فروشگاههای مواد غذایی، ما تنها میتوانیم به کاهش 52 درصدی در سود یک چهارم اول این هفته و افت بیش از 25 درصدی سهام پس از آخرین درآمدهای ناامیدکننده سهماهه آنها نگاه کنیم.
آیا مسائل عرضه و تقاضا در بازی هستند که باعث افزایش قیمتها میشوند؟ البته. و کتی وود نکات خوبی را در مورد کاهش تورم احتمالی، به دلیل سطح نقدینگی بالا بازگو کرد. اما 6 تریلیون دلار جدیدی که در دو سال گذشته به گردش درآورده شده است، بیش از 15 برابر کل درآمد شرکت ملی نفت عربستان سعودی است.
سرعت پول همیشه پایین است. (1.1 در مقابل 1.5 در گذشته) اگر فرض کنیم که بخش زیادی از این شتاب کم به دلیل خرج نکردن مصرفکنندگان در طول همهگیری کرونا است (نرفتن به سفر، نخریدن بنزین در رفت و آمدها، نرفتن به رویدادهای اجتماعی)، و اگر این سرعت در نهایت به 1.5 برابر برگردد، به نظر میرسد تولید ناخالص داخلی حدود 30 درصد افزایش یابد. (با فرض اینکه دیگر پول جدیدی وجود نداشته باشد.) اگر اینطور فرض کنیم که تولید ناخالص داخلی واقعی در حدود 3 الی 5 درصد رشد میکند، تنها توضیح برای افزایش تولید ناخالص داخلی، با تداوم تورم بالاتر خواهد بود.
همه ما میدانیم که راه اندازی ماشین پول چاپ کنی و دادن 1 میلیون دلار به صورت مفت و مجانی به هر نفر، منجر به تورم خواهد شد. بنابراین وفتی در چنین بازه زمانی کوتاهی 6 تریلیون دلار ایجاد میکنیم، باید انتظار تورم را داشته باشیم.
نتیجه گیری – آیا بیت کوین یک راه حل است؟

ما چهار مشکل و چهار راه حل برای آنها را بیان کردهایم:
- پول به عنوان یک تابع، دارای ارزش است. (ما باید بتوانیم کالاها را مبادله کنیم و ارزش را در طول زمان ذخیره کنیم.)
- شبکههای پرداخت دارای ارزش هستند. (ما باید بتوانیم ارزش را در فضا و زمان انتقال دهیم.)
- پول فیات مشکلاتی دارد. (به ویژه به این دلیل که ذاتاً تورمزاست، هر سال از ارزش آن کم میشود و قوانین بازی به میل یک هیئت مدیره 7 نفره تغییر میکند.)
- تورم ناشی از چاپ پول است و برای جامعه مضر است. (این مالیات نامرئی بر کسانی وضع میشود که دارایی خاصی ندارند. قدرت را در دستان معدودی (بانکداران مرکزی) متمرکز میکند و زمانی که ما میتوانیم به دلخواه خود پول چاپ کنیم، و نمیخواهیم تصمیمات سختی برای جمعآوری پول از طریق مالیات بگیریم، دموکراسی را برهم میزند.
اگر بتوانیم به توافق برسیم که اینها واقعاً مشکل هستند، میتوانیم به بررسی شایستگیها، ویژگیها و معیارهای ارزشگذاری بیت کوین یا هر جایگزین احتمالی دیگری که بتواند به این مشکلات / راه حلها متصل شود، بپردازیم. البته این تبدیل به یک بحث ظریفتر میشود. و من تلاش میکنم که در آینده مقالات بیشتری در این مورد تهیه کنم.
منبع: exponentiallayers نویسنده: اندی لِروی
Leave feedback about this